BeNiFuN
آخرین مطالب ارسال شده
متن احساسی . . .
بيم آن ندارم که روزي آسمان تورا از من بگيرد
بيم آن دارم که روزي تو خود را از من بگيري
بيم آن دارم که شب در وجود تو طوفان کند
خورشيد مهر تو را پنهان کند
درختي را که من در تو کاشته ام براندازد
وبرگ هاي طلايي دوستي را بر خاک اندازد
تو خود را از من مگير من در تو و با تو زاده شدم
بگذار در تو و با تو بميرم
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...
تا بداني نبودنت آزارم مي دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...
كه از قلبم بر قلم و كاغذ مي چكد
لمس کن گونه هایم را که خيس اشك است و پُر شیار ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می داني من چگونه عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن
تو را به ياد آن روز......
تو را به گلبرگ هاي خشک آن رز خشکيده.......
تو را به روز اول بار ديدنت.........
تو را به اولين نگاه عاشقانه.......
تو را به ياد بارون روز نيامدنت.....
تو را به تنهايي روز رفتنت.......
تو را به بوي بارون روز برگشتنت.......
تنهايم مگذار ديگر.......
تو را به گلبرگ هاي خشک آن رز خشکيده.......
تو را به روز اول بار ديدنت.........
تو را به اولين نگاه عاشقانه.......
تو را به ياد بارون روز نيامدنت.....
تو را به تنهايي روز رفتنت.......
تو را به بوي بارون روز برگشتنت.......
تنهايم مگذار ديگر.......
ارسال شده توسط
BeNi
۲۳:۳۸
داستان کوتاه و جالب
خانم حميدي براي ديدن پسرش مسعود ، به محل تحصيل او يعني لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با يک هم اتاقي دختر بنام Vikki زندگي ميکند. کاري از دست خانم حميدي بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود.
او به رابطه ميان آن دو ظنين شده بود و اين موضوع باعث کنجکاوي بيشتر او مي شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : ” من ميدانم که شما چه فکري مي کنيد ، اما من به شما اطمينان مي دهم که من و Vikki فقط هم اتاقي هستيم . ”
حدود يک هفته بعد ، Vikki پيش مسعود آمد و گفت : ” از وقتي که مادرت از اينجا رفته ، قندان نقره اي من گم شده ، تو فکر نمي کني که او قندان را برداشته باشد ؟ ” “خب، من شک دارم ، اما براي اطمينان به او ايميل خواهم زد.”
او در ايميل خود نوشت : مادر عزيزم، من نمي گم که شما قندان را از خانه من برداشتيد، و در ضمن نمي گم که شما آن را برنداشتيد . اما در هر صورت واقعيت اين است که قندان از وقتي که شما به تهران برگشتيد گم شده . ” با عشق، مسعود
روز بعد ، مسعود يک ايميل به اين مضمون از مادرش دريافت نمود : پسر عزيزم، من نمي گم تو با Vikki رابطه داري ! ، و در ضمن نمي گم که تو باهاش رابطه نداري . اما در هر صورت واقعيت اين است که اگر او در تختخواب خودش مي خوابيد ، حتما تا الان قندان را پيدا کرده بود.
ارسال شده توسط
BeNi
۲۳:۳۵
دنيا بدون مهندسين
با تشکر از خانم لیلا برای ارسال این مطلب زیبا
بدون مهندس كامپيوتر ...
بدون مهندس هوا و فضا...
بدون مهندس الكترونيك...
بدون مهندس مكانيك...
بدون مهندس مخابرات...
بدون مهندس عمران...
ارسال شده توسط
BeNi
۲۳:۱۳
عجيبترين زندانهاي دنيا
عجيبترين زندانهاي دنيا
زندان سن پدرو در بوليوي
زندان سن پدرو بزرگرترين زندان بوليوي است که ظرفيت آن 1500 نفر است.. از بيرون با ديوارهاي ضخيم و برجهاي نگهباني کاملا شبيه به يک زندان است اما وقتي وارد ميشويد ديگر خبري از زندان نيست. کودکاني که در حياط زندان بازي ميکنند، رستوران، سلماني، مغازهاي کوچک و حتي هتل اين زندان، آن را شبيه به يک شهر کوچک کرد ه است تا زندان. در اين زندان از محافظ، مامور ، ميلههاي زندان و لباس فرم خبري نيست. سلولها در اين زندان اجاره داده ميشوند و يا اگر زنداني بخواهد ميتواند آن را تا زمان اتمام محکوميت خريداري کند. تعدادي از زندانيان با کار کردن در مغازههاي زندان، رستوران و يا انجام کارهاي زندان امرار معاش ميکنند و تعدادي نيز با ساخت صنايع دستي و فروش آنها خارج از زندان پول در ميآورند. برخي از زندانيان با خانوادههاي خود زندگي ميکنند و فقط همسران و بچههاي آنها ميتوانند براي خريد و يا فروش اجناش از زندان خارج شوند. همانند يک شهر واقعي خانه ها- سلول ها- در قسمتهاي مختلف زندان قيمتهاي متفاوتي دارند. به عنوان مثل سلولهاي قسمت Los pinos، نسبت به ديگر قسمتهاي زندان اجاره ي بالاتري دارند، بزرگتر و مجهز به آشپزخانه، سرويس بهداشتي مجزا هستند . قيمت خريد اين سلولها بين 1000 تا 15000 دلار است. در قسمتهاي محروم اين زندان گاهي دو خانواده مجبورند که در يک سلول با هم زندگي کنند.
توريستها نيز ميتوانند آزادانه از اين زندان ديدن و اگر مايل باشند در هتل اين زندان اقامت کنند.
زندان سيبو در فيليپين
حتي جنايتکارن، قاچاقچيان هم به تفريح و سرگرمي نياز دارند! در زندان سيبو با 1500 زنداني به تفريح زندانيان بيش از هر چيز توجه ميشود. مسئولين اين زندان براي اينکه فضاي زندان را به محيطي شاد و پويا تبديل کنند اقدام به تشکيل يک گروه رقص موزيکال با استفاده از خود زندانين نمودهاند. اين گروه در داخل و حتي خارج از زندان برنامه اجرا ميکند و طرفدارن خاص خود را دارد.
زندان 5 ستاره اتريش
نه اشتباه نکنيد آنچه مشاهده ميکنيد تصوير يک ساختمان اداري شيک و مدرن نيست بلکه زندان 5 ستاره اتريش است. تا به حال فکر کرديد که چرا کشور اتريش بالاترين امار سرقت از منزل را در ميان ديگر کشورهاي جهان دارد- امار سرقت در اين کشور 40 درصد بيشتر از آمريکا است- از آنجا که اين زندان 5 ستاره مختص به جرايم سبک است، سارقان به اين اميد که در اين زندان زنداني شوند دست به دزدي ميزنند.
زندان کرستي در روسيه
زندان کرستي که در سن پترزبورگ واقع شده است شلوغ ترين زندان جهان است. ظرفيت اين زندان 3000 نفر است اما در حال حاضر حداقل 10 هزار نفردر آن زنداني هستند. . گفته ميشود که در اين زندان فضاي اعلام شده براي هر زنداني ۴متر مربع است و هر زنداني به دليل ازدياد جمعيت فقط ميتواند ۱۵ دقيقه در هفته استحمام کند.
زندان سارک در جزيره گورنزي
زندان “سارک” در جزيره گورنزي(بين فرانسه و انگليس) کوچکترين زندان جهان است. گنجايش اين زندان دو نفر بيشتر نيست و درسال ۱۸۵۶ ميلادي ساخته شده است. مجرمهايي که به يک روز زندان محکوم ميشوند در اين زندان زنداني ميشوند.
زندان آدکس در فلورنس
زندان آدکس در شهر فلورنس در ايالت کولورادو آمريکا با امنيت ترين زندان جهان است که فرار از ان غير ممکن است. اين زندان در سال 1994 تاسيس شده و به دليل ضريب امنيتي بسيار بالا فقط جنايتکاران خطرناک را در آن نگهداري ميکنند. در آنجا زندانيان هيچگونه ارتباطي باهم ندارند و تنها 9 ساعت در هفته ميتوانند از سلولهاي خود خارج شوند. به دليل نداشتن پنجره ، زندانيان کاملا از نور خورشيد محروم هستند.
زندان آرانجوئز در اسپانيا
زندان آرانجوئز واقع در 40 کيلومتري جنوب شهر مادريد تنها زندان جهان است که مختص به زن و شوهرهاي خلافکار است. اين زندان داراي 36 سلول خانوادگي ، يک مهدکودک و زمين بازي است تا پدر و مادرهاي خلافکار بچههاي خود را نيز در زندان در کنار خود داشته باشند.
زندان باستويي
زندان جزيره ي باستويي در نروژ «سبز ترين» زندان جهان است. در اين زندان که ضريب امنيتي آن بسيار کم است انرژي مورد نياز ار طريق صفحات خورشيدي تامين ميشود، اغلب مواد غذايي مورد نياز، در خود زندان توليد ميشوند و کاملا طبيعي هستند. زندانيان در اين زندان ياد ميگيرند که با محيط زيست دوست باشند و از ان محافظت کنند.
زندان سرسو چتومال در مکزيک
زندان سرسو چتومال تنها زندان جهان است که زندانيان به جاي درگيري و خشونت ، اختلاف خود را در رينگ بوکس و با انجام دو راند بوکس حل کنند. غذاي خوب، فعاليتهاي ورزشي و فرهنگي متنوع و سلولهاي شيک اين زندان ، موجب شده تا اغلب زندانيان تمايلي به ترک آن نداشته باشند.
زندان آکلاتراز در کاليفرنيا
مشهور ترين زندان دنيا " الکاتراز" در خليج سانفرانسيکو در ايالت کاليفرنيا است. شهرت اين زندان در اين است که از امنيت فوقالعادهاي برخوردار بود و در طول 29 سال فعاليت هيچکس نتوانست از آن فرار کند. تمام کساني که قصد فرار از اين زندان را داشتند دستگير شدهاند. دور تا دور اين زندان را آب فرا گرفته است. هم اکنون اين زندان بسته شده است و به يک تفريحگاه تبديل شده است.
ادامه مطلب ...
زندان سن پدرو در بوليوي
زندان سن پدرو بزرگرترين زندان بوليوي است که ظرفيت آن 1500 نفر است.. از بيرون با ديوارهاي ضخيم و برجهاي نگهباني کاملا شبيه به يک زندان است اما وقتي وارد ميشويد ديگر خبري از زندان نيست. کودکاني که در حياط زندان بازي ميکنند، رستوران، سلماني، مغازهاي کوچک و حتي هتل اين زندان، آن را شبيه به يک شهر کوچک کرد ه است تا زندان. در اين زندان از محافظ، مامور ، ميلههاي زندان و لباس فرم خبري نيست. سلولها در اين زندان اجاره داده ميشوند و يا اگر زنداني بخواهد ميتواند آن را تا زمان اتمام محکوميت خريداري کند. تعدادي از زندانيان با کار کردن در مغازههاي زندان، رستوران و يا انجام کارهاي زندان امرار معاش ميکنند و تعدادي نيز با ساخت صنايع دستي و فروش آنها خارج از زندان پول در ميآورند. برخي از زندانيان با خانوادههاي خود زندگي ميکنند و فقط همسران و بچههاي آنها ميتوانند براي خريد و يا فروش اجناش از زندان خارج شوند. همانند يک شهر واقعي خانه ها- سلول ها- در قسمتهاي مختلف زندان قيمتهاي متفاوتي دارند. به عنوان مثل سلولهاي قسمت Los pinos، نسبت به ديگر قسمتهاي زندان اجاره ي بالاتري دارند، بزرگتر و مجهز به آشپزخانه، سرويس بهداشتي مجزا هستند . قيمت خريد اين سلولها بين 1000 تا 15000 دلار است. در قسمتهاي محروم اين زندان گاهي دو خانواده مجبورند که در يک سلول با هم زندگي کنند.
توريستها نيز ميتوانند آزادانه از اين زندان ديدن و اگر مايل باشند در هتل اين زندان اقامت کنند.
زندان سيبو در فيليپين
حتي جنايتکارن، قاچاقچيان هم به تفريح و سرگرمي نياز دارند! در زندان سيبو با 1500 زنداني به تفريح زندانيان بيش از هر چيز توجه ميشود. مسئولين اين زندان براي اينکه فضاي زندان را به محيطي شاد و پويا تبديل کنند اقدام به تشکيل يک گروه رقص موزيکال با استفاده از خود زندانين نمودهاند. اين گروه در داخل و حتي خارج از زندان برنامه اجرا ميکند و طرفدارن خاص خود را دارد.
زندان 5 ستاره اتريش
نه اشتباه نکنيد آنچه مشاهده ميکنيد تصوير يک ساختمان اداري شيک و مدرن نيست بلکه زندان 5 ستاره اتريش است. تا به حال فکر کرديد که چرا کشور اتريش بالاترين امار سرقت از منزل را در ميان ديگر کشورهاي جهان دارد- امار سرقت در اين کشور 40 درصد بيشتر از آمريکا است- از آنجا که اين زندان 5 ستاره مختص به جرايم سبک است، سارقان به اين اميد که در اين زندان زنداني شوند دست به دزدي ميزنند.
زندان کرستي در روسيه
زندان کرستي که در سن پترزبورگ واقع شده است شلوغ ترين زندان جهان است. ظرفيت اين زندان 3000 نفر است اما در حال حاضر حداقل 10 هزار نفردر آن زنداني هستند. . گفته ميشود که در اين زندان فضاي اعلام شده براي هر زنداني ۴متر مربع است و هر زنداني به دليل ازدياد جمعيت فقط ميتواند ۱۵ دقيقه در هفته استحمام کند.
زندان سارک در جزيره گورنزي
زندان “سارک” در جزيره گورنزي(بين فرانسه و انگليس) کوچکترين زندان جهان است. گنجايش اين زندان دو نفر بيشتر نيست و درسال ۱۸۵۶ ميلادي ساخته شده است. مجرمهايي که به يک روز زندان محکوم ميشوند در اين زندان زنداني ميشوند.
زندان آدکس در فلورنس
زندان آدکس در شهر فلورنس در ايالت کولورادو آمريکا با امنيت ترين زندان جهان است که فرار از ان غير ممکن است. اين زندان در سال 1994 تاسيس شده و به دليل ضريب امنيتي بسيار بالا فقط جنايتکاران خطرناک را در آن نگهداري ميکنند. در آنجا زندانيان هيچگونه ارتباطي باهم ندارند و تنها 9 ساعت در هفته ميتوانند از سلولهاي خود خارج شوند. به دليل نداشتن پنجره ، زندانيان کاملا از نور خورشيد محروم هستند.
زندان آرانجوئز در اسپانيا
زندان آرانجوئز واقع در 40 کيلومتري جنوب شهر مادريد تنها زندان جهان است که مختص به زن و شوهرهاي خلافکار است. اين زندان داراي 36 سلول خانوادگي ، يک مهدکودک و زمين بازي است تا پدر و مادرهاي خلافکار بچههاي خود را نيز در زندان در کنار خود داشته باشند.
زندان باستويي
زندان جزيره ي باستويي در نروژ «سبز ترين» زندان جهان است. در اين زندان که ضريب امنيتي آن بسيار کم است انرژي مورد نياز ار طريق صفحات خورشيدي تامين ميشود، اغلب مواد غذايي مورد نياز، در خود زندان توليد ميشوند و کاملا طبيعي هستند. زندانيان در اين زندان ياد ميگيرند که با محيط زيست دوست باشند و از ان محافظت کنند.
زندان سرسو چتومال در مکزيک
زندان سرسو چتومال تنها زندان جهان است که زندانيان به جاي درگيري و خشونت ، اختلاف خود را در رينگ بوکس و با انجام دو راند بوکس حل کنند. غذاي خوب، فعاليتهاي ورزشي و فرهنگي متنوع و سلولهاي شيک اين زندان ، موجب شده تا اغلب زندانيان تمايلي به ترک آن نداشته باشند.
زندان آکلاتراز در کاليفرنيا
مشهور ترين زندان دنيا " الکاتراز" در خليج سانفرانسيکو در ايالت کاليفرنيا است. شهرت اين زندان در اين است که از امنيت فوقالعادهاي برخوردار بود و در طول 29 سال فعاليت هيچکس نتوانست از آن فرار کند. تمام کساني که قصد فرار از اين زندان را داشتند دستگير شدهاند. دور تا دور اين زندان را آب فرا گرفته است. هم اکنون اين زندان بسته شده است و به يک تفريحگاه تبديل شده است.
ارسال شده توسط
BeNi
۰۰:۰۰
حکایت ناصرالدین شاه و توالت فرنگی در فرانسه
حکایت ناصرالدین شاه و توالت فرنگی در فرانسه
ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه – یکی از همین لویی هایی که امروز تبدیل به میز و صندلی شده اند – از او پذیرایی شد، بعد از مراسم شام، اعلیحضرت سلطان صاحب قران به قضای حاجتش نیاز اوفتاد و با راهنمایی یکی از نوکرها به سمت یکی از توالت های کاخ ورسای هدایت شد.
سلطان صاحبقران بعد از ورود به دستشویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به “موال” های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می آید، غرورش اجازه نمی داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند پس از هوش خود استفاده کرد و دستمال مبارکش را بر زمین پهن کرد و همان جا….!
حاجت که برآورده شد سلطان مانده بود و دستمالی متعفن؛
این بار با فراغ خاطر نگاهی به اطراف انداخت و پنجره ایدید گشوده بر بالای دیوار و نزدیک به سقف که در دسترس نبود پس چهار گوشه ی دستمالرا با محتویات ملوکانه اش گره زد و سر گره را در دست گرفت و بعد از این که چند بارآن را دور سر گرداند، تا سرعت و شتاب لازم را پیدا کند، به سوی پنجره ی گشوده پرتابکرد تا مدرک جرم را از صحنه ی جنایت دور کرده باشد.
گویا نشانه گیری ملوکانه خوب نبوده چون دستمال بعد از اصابت به دیوار باز می شود و محتویات آن به در و دیوار وسقف می پاشد.
وضع از اول هم دشوارتر می شود.
سلطان، بالاجبار، غرور را زیر پا میگذارد، از دستشویی بیرون می رود و به نوکری که آن پشت در انتظار بود کیسه ای پول طلا نشان می دهد و می گوید این را به تو می دهم اگر این کثافت کاری که کرده ام رفع و رجوع کنی.
می گویند نوکر فرانسوی در جواب ایشان تعظیم می کند و می گوید من دوبرابر این سکه ها به اعیلحضرت پادشاه تقدیم خواهم کرد اگر بگویند با چه ترفندی توانسته اند روی سقف برینند
سلطان صاحبقران بعد از ورود به دستشویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به “موال” های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می آید، غرورش اجازه نمی داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند پس از هوش خود استفاده کرد و دستمال مبارکش را بر زمین پهن کرد و همان جا….!
حاجت که برآورده شد سلطان مانده بود و دستمالی متعفن؛
این بار با فراغ خاطر نگاهی به اطراف انداخت و پنجره ایدید گشوده بر بالای دیوار و نزدیک به سقف که در دسترس نبود پس چهار گوشه ی دستمالرا با محتویات ملوکانه اش گره زد و سر گره را در دست گرفت و بعد از این که چند بارآن را دور سر گرداند، تا سرعت و شتاب لازم را پیدا کند، به سوی پنجره ی گشوده پرتابکرد تا مدرک جرم را از صحنه ی جنایت دور کرده باشد.
گویا نشانه گیری ملوکانه خوب نبوده چون دستمال بعد از اصابت به دیوار باز می شود و محتویات آن به در و دیوار وسقف می پاشد.
وضع از اول هم دشوارتر می شود.
سلطان، بالاجبار، غرور را زیر پا میگذارد، از دستشویی بیرون می رود و به نوکری که آن پشت در انتظار بود کیسه ای پول طلا نشان می دهد و می گوید این را به تو می دهم اگر این کثافت کاری که کرده ام رفع و رجوع کنی.
می گویند نوکر فرانسوی در جواب ایشان تعظیم می کند و می گوید من دوبرابر این سکه ها به اعیلحضرت پادشاه تقدیم خواهم کرد اگر بگویند با چه ترفندی توانسته اند روی سقف برینند
ارسال شده توسط
BeNi
۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه
۲۳:۵۶
سیستم ارسال نامه به مدیر و درخواست آهنگ و فول آلبوم
فرم عضویت
Powered By :JustPersian