BeNiFuN

آخرین مطالب ارسال شده

نگاهی دیگر به زندگی
آهنگ پرسپولیس خسته از زنده یاذ فرزین (درخواستی)
کیکهای عروسی میلیون دلاری شیخ های عرب
با اين ساختمان به درون بدن يك انسان سالم سفر كنيد
مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت (بسیار جالب و خنده دار)
عکس های فوق العاده !
طرح های مبتکرانه برای وسایل منزل
مشهورترین و سرشناس ترین ایرانیان در دنیا
دانلود فیلم های قدیمی ایرانی- قبل از انقلاب
فول آلبوم افسانه (درخواستی)

داستان کوتاه و فوق العاده


اوايل حالش خوب بود

نمي دونم چرا يهو زد به سرش

حالش اصلا طبيعي نبود

همش بهم نگاه مي كرد و مي خنديد

به خودم گفتم: عجب غلطي كردم قبول كردم ها . . .

اما ديگه براي اين حرفا دير شده بود

بايد تا برگشتن اونا از عروسي پيشش مي موندم

خوب يه جورایي اونا هم حق داشتن كه اونو با خودشون نبرن

اگه وسط جشن يهو ميزد به سرش و ديوونه مي شد

ممكن بود همه چيزو به هم بريزه و كلي آبرو ريزي مي شد

اونشب براي اينكه آرومش كنم

سعي كردم بيشتر بهش نزديك بشم و باهاش صحبت كنم

بعضي وقتا خوب بود ولي گاهي دوباره به هم مي ريخت

يه بار بي مقدمه گفت: تو هم از اون قرصها داري ؟!

قبل از اينكه چيزي بگم گفت:

وقتي از اونا مي خورم حالم خيلي خوب ميشه

انگار دارم رو ابرا راه ميرم . . .

روي ابرا كسي بهم نميگه ديوونه . . . !

بعد با بغض پرسيد تو هم فكر ميكني من ديوونه ام ؟ . . .

اما اون از من ديوونه تره

بعد بلندخنديد و گفت :

آخه به من ميگفت «دوسِت دارم»

اما با يكي ديگه عروسي كرد و بعد آروم گفت
:

امشبم عروسيشه . . .

0 نظرات :: داستان کوتاه و فوق العاده

ارسال یک نظر

==> *** لطفا نام خود را در قسمت (نظر به عنوان : ) نام و آدرس اینترنتی وارد نمایید . *** <==

سیستم ارسال نامه به مدیر و درخواست آهنگ و فول آلبوم

نام :
ایمیل :
متن پیام :

فرم عضویت

فرم عضویت
نام شما :
نام کاربری :
ایمیل :
کلمه عبور :
تکرار کلمه عبور :
Powered By :JustPersian