.......شـايد اين صفحه همان پنجره ی رويايي است
...كه من از شيشهء شفاف لغات
!!روي زيباي تو را مي بينم
..گاه تابيدن مهتاب حضور و نسيمي كه معطر به تو و شادابي است
...مي خورد بر تن اين پنجره ي رويايي
...واژه ها مي خوانند غزل مستي تو.....شعر بيتابي من
!و گل هر كلمه رنگ عشقي دارد
كه در انديشه من
....!رنگ چشمان تو است
اي صدايت پر از آرامش روح
و دلت آينهء پاك وجود
باورت هست كه من نغمهء وصل تو بر لب دارم؟
و به ياد نامت همه شــب تا به سحر بيدارم؟؟؟؟
0 نظرات :: شاید . . .
ارسال یک نظر
==> *** لطفا نام خود را در قسمت (نظر به عنوان : ) نام و آدرس اینترنتی وارد نمایید . *** <==